ر زبان فارسی تا به حال اصطلاح «مدیریت دانش» برای Knowledge Management متداول بوده است. در زبان انگلیسی میان Science و Knowledge تفاوت وجود دارد. Knowledge به تمامی آگاهی ها و مهارتهایی گفته می شود که از آزمایش و آموزش به دست آمده است. در حالیکه Science به کوشش عملی و هوشمندانه ای گفته می شود که از راه مشاهده و آزمایش به مطالعه ی منظم رفتار و ساختار جهان طبیعی و دیدنی می پردازد.(فرهنگ لغت آکسفورد) بنابراین واژه ی دانش را به جای Knowledge و واژه ی دانشگری را به جای Science می توان پیشنهاد کرد.
در این متن، به جای استفاده از واژه دانش در مقابل Knowledge، گاهی از واژه دانایی استفاده شدهاست.البته واژه دانایی معانی خاص خودش را در حوزههای گوناگون دیگر همچون فلسفه، روانشناسی و جامعهشناسی نیز داراست. ازآنجا که تحقیقات کاربردی در حوزه مدیریت دانایی نسبتاً جدید است، در این خصوص تعریف خاص و دقیقی که مورد قبول محققین قرار گیرد وجود ندارد. آنچه مسلم است آن که میتوان با آشنایی با تعاریف گوناگون، ابعاد و مصادیق این امر را بیشتر شناخت و آن را بهتر به کار گرفت.کی از شاخههای فرعی اقتصاد دانش است؛ مدیریت دانش، کاملاً یک مفهوم و روش جدید مدیریت را معرفی می کند. این مفهوم بر تبدیل موهبتهای عقلانی کارکنان و سازماندهی نیروهای سودمند درونی اعضاء کارکنان – نیروی رقابت و ارزش جدید- عمل می کند. مدیریت دانش بر پیوند اطلاعات با اطلاعات، اطلاعات با فعالیتها و اطلاعات با فرد- برای تحقق اشتراک دانش ( از قبیل دانش ضمنی و دانش صریح) توجه دارد. و با مدیریت اطلاعات کاملا متفاوت است. کارکردهای سنتی کتابخانه؛ گردآوری، پردازش، اشاعه، ذخیره سازی، بهره برداری از اطلاعات مدرک به منظور فراهم آوردن خدمت برای جامعه است. در دوره اقتصاد دانش، کتابخانه به عنوان گنجینه دانش بشری، سهیم شدن در پیشرفت دانش و حلقه ارتباطی مهم در زنجیره پیشرفت دانش خواهد بود. در قرن بیست و یکم کتابخانهها بطور اجتناب ناپذیری با موضوع جدید مدیریت دانش مواجه خواهند بود. مدیریت دانش در کتابخانهها می باید بر پژوهش و توسعه دانش، ایجاد پایگاه دانش، مبادله و اشتراک دانش بین کارکنان کتابخانه ( از جمله کاربرانش)، آموزش کارکنان کتابخانه، تسریع پردازش صریح از دانش غیر صریح و تحقق اشتراک آن تمرکز کنند. تعریف مدیریت دانش: مدیریت دانش رویکرد نظام مند یافتن، درک کردن و استفاده از دانش برای دستیابی به اهداف سازمانی است و از طریق کاهش زمان و هزینهٔ آزمایش و خطا یا تکرار، ایجاد ارزش میکند.
رای تعریف دانایی باید چندین واژه تعریف شود. ابتدا از دادهها صحبت میکنیم. دادهها منبع حیاتی به شمار میروند که با بهرهبرداری صحیح از آنها میتوان دادهها را به اطلاعات بامعنی تبدیل نمود. بدین ترتیب اطلاعات میتوانند به دانایی و در نتیجه حکمت تبدیل شوند. در واقع اطلاعات، دانایی و حکمت، بیش از مجموعههای فوق هستند و به نوعی کل آنها از هم افزایی اجزا تشکیل میشوند، نه جمع جبری اجزا.
دادهها نقاط بی معنی در فضا و زمان هستند که هیچگونه اشارهای به فضا و زمان ندارند. دادهها شبیه رویداد حرف یا کلمهای خارج از زمینه (بدون رابطه) میباشند. دانایی مجموعهای از شناختها و مهارتهای لازم برای حل مسئلهاست، لذا اگر اطلاعاتی که در دست است بتواند مشکلی را حل کند میتوان گفت دانایی وجود دارد. ضمن اینکه دانایی باید امکان تبدیل به دستورالعمل اجرائی و عملی شدن را داشته باشد. «نوناكا» بر اين اعتقاد است كه دانش ضمني كاملا شخصي بوده، رسمي كردن آن بسيار مشكل است، از اين رو انتقال آن به ديگران به آساني موثر نيست.(مهدی زاده ملاباشی، تورج ، "سنجش جایگاه دانش سازمانی در زنجیره ارزش سازمانهای استراتژی محور"، 1388)
مديريت دانش ارتقاء يك رويكرد جامع براي شناسايي، تسخير، بازيافتن، تسهيم و ارزشیابي يك سرمایه اطلاعاتي سازمان است. اين سرمايه اطلاعاتي ممكن است، داده ها، اسناد، خط مشي و رويه ها باشد. (Gartner Group,1999)
مديريت دانش فرآيندي است که طي آن سازمان به توليد ثروت از دانش و يا سرمايه فکري خودميپردازد (Nonaka&Takuchi,1995)
مديريت دانش يعني استفاده خلاق، مؤثر و كارآمد از كليه دانش ها و اطلاعات در دسترس سازمان به نفع مشتري و در نتيجه به سود سازمان ( McDonald, 2002)
مديريت دانش استفاده از تجربه و دانش فردي و جمعي از طريق فرآيند توليد دانش، تسهیم دانش و بكارگيري آن به كمك فناوري به منظور دستيابي به اهداف سازمان (بقايی نيا، 1386)
مدیریت دانش بكارگيري سرمايه فكري براي تفوق سازمان در رقايت با سازمان هاي همتا، همچنین پاسخ هاي نوآورانه ای براي چالش هاي جديد و اهرمي براي عمل و يك ميانجي است (علاقه بند،1382)
مد يريت دانش بعنوان جمع آوري، توز يع و استفاده كارا از منابع دانش تعر يف شده است.(داون پورت , 1998 ).
مد يريت دانش به عنوان مجموعه اي از رويه ها، ز يرساخت ها و ابزارها ي فني و مديريتي است كه در جهت خلق، تسهيم و بكارگيري اطلاعات و دانش در درون و بيرون سازمان ها طراح ي شده اند (بون فور, 2003 ).
مركز بهره وري و كيفيت آمريكا، مديريت دانش را فرآيند گسترده كسب، سازماندهي، انتقال و استفاده از اطلا عات در سازمان مي داند.
تعاریفی که سایر نظریه پردازان از مدیریت دانش ارائه می نمایند ما را در شناخت هر چه بیشتر آن یاری می رساند .
کارلس آرمسترانگ: مدیریت دانش فعالیتی سازمانی است که هدف از آن بوجود آوردن محیطی اجتماعی و فنی است که بتوان در آن محیط دانش تولید کرده و آن را با دیگران تقسیم نمود.
لاری پروساک: مدیریت دانش تلاشی برای آشکار نمودن دارایی پنهان در ذهن اعضا و تبدیل این دارایی پنهان به یک دارایی سازمانی تا همه کارکنان سازمان به این دارایی دسترسی داشته باشند.
هربرت سنت آنگو: مدیریت دانش یعنی ایجاد نوعی ارزش از دارایی های پنهان سازمان; ما زمانی به این هدف دست می یابیم که برای افراد ارزش قائل شویم و توانائی های آنها را برای تولید و جمع آوری و مبادله دانش افزایش دهیم.
توماس دوپورت: مدیریت دانش عملیات کشف، سازماندهی، خلاصه کردن و ارائه اطلاعات است به شکلی که معلومات کارکنان را بهبود بخشد.