مدیر پروژه می تواند قدرت نفوذ به عنوان یک ذینفع برای گرفتن تصمیمات مطلوب را دارا باشد. مدیر پروژه می تواند از راههای مختلفی برروی ذینفعان نفوذ داشته باشد. برای مثال او می تواند آنها را مجبور به پیروی از خود نماید یا اینکه با استفاده از کاریزمای خود آنها را جذب نماید.طبق کتاب راهنمای مدیریت پروژه، مدیر پروژه می تواند 5 نوع از قدرت را داشته باشد:
1- قدرت رسمی یا قانونی ( Formal or Legitimate Power)
2- قدرت پاداش (Reward Power)
3- قدرت تنبیه (Punishment Power)
4- قدرت مهارت (Expert Power)
5- قدرت ارجاع دادن (Referent Power)
این قدرت ها می توانند به دو عنوان جایگاهی و شخصی دسته بندی شوند.
قدرتهای رسمی، پاداش و تنبیه مثالهایی برای قدرت جایگاهی است زیرا فرد این قدرتها را از طریق منصوب شدن به جایگاه مدیر پروژه بدست می آورد. قدرت مهارت و ارجاع دادن نیز نمونه هایی ازقدرت شخصی می باشند.
قدرتهای پاداش و مهارت بهترین نتیجه را برای مدیر پروژه دارند.
1- قدرت رسمی یا حق قانونی ( Formal or Legitimate Power)
از زمانیکه فرد به سمت مدیر یک پروژه منصوب می شود؛ دارای قدرت حق قانونی یا رسمی میگردد. این قدرت همراه با این جایگاه می آید، بنابراین این قدرت به عنوان قدرت جایگاهی نیز شناخته می شود. اعضای تیم از مدیر پروژ پیروی می کنند زیرا آنها می دانند که او دارای حق قانونی و یا قدرت رسمی است. این نوع از قدرت در سازمانهای پروژه محور و یا سازمانهای با محوریت ماتریسی قوی دیده می شود. اگر مدیرپروژه در سازمانهای وظیفه ای (FUNCTIONAL) و یا سازمانهای با ساختار ماتریسی ضعیف باشد ممکن از مهارت های دیگری استفاده نماید.
2- قدرت پاداش (Reward Power)
پاداش از مواردی است که مورد رضایت افراد است. قدرت پاداش نزدیکی بسیاری به قدرت رسمی مدیر پروژه دارد. مدیر پروژه از این طریق مورد حمایت تیم قرار میگیرد. زیرا اعضای تیم می دانند که اگر کار خود را به درستی انجام دهند مدیر پروژه توانایی پرداخت پاداش را دارد. پاداش ها می تواند پولی ( افزایش حقوق، بن ها، ارتقای شغلی) و یا پاداش غیرپولی (تشخیص، توسعه دادن حرفه ای، نامه قدردانی، مرخصی و ...) باشد.پرداخت پاداش های پولی غالبا دشوار است زیرا ممکن است مدیر پروژه در ساختار سازمانی وظیفه ای بوده و یا دچار کمبود نقدینگی باشد. بنابراین در بیشتر موارد پاداش ها غیر پولی هستند مانند تشخیص، پیشنهادات آموزشی و یا توافقات با ارزش و ...
پاداش باید دست یافتنی بوده و نباید نوع آن برد- باخت باشد و پرداخت آن منصفانه و روشن برای همه افراد در نظر گرفته شود.قدرت پاداش یک نوع قدرت مثبت است. و مدیر پروژه اگر در سازمانهای با ساختار پروژه ای و یا ماتریسی قوی باشد، می تواند از آن استفاده نماید. هرچند مدیر پروژه در سازمانهای با ساختار وظیفه ای و ماتریسی ضعیف از آن استفاده کند او می تواند به اعضای تیم پاداش های غیر پولی بدهد.
3- قدرت تنبیه (Punishment Power)
کسی دوست ندارد تنبیه شود. قدرت تنبیه از قدرت رسمی مدیر پروژه می آید او می تواند اعضای تیم را مطیع خود نماید چراکه آنها می دانند در صورت انجام ندادن وظایف خود مورد تنبیه قرار خواهند گرفت. در این مورد مدیر پروژه از "ترس" به عنوان ابزار جهت انجام کارهای پروژه بهره می برد.قدرت تنبیه به عنوان قدرت اجبار نیز شناخته می شود. زمانی مدیر پروژه می تواند از تنبیه استفاده کند که در پروژه های با ساختار سازمانی پروژه ای و یا ماتریسی فعالیت داشته باشد.معمولا مدیر پروژه زمانی از قدرت تنبیه استفاده می کند که اعضای تیم کار خود را به خوبی انجام نداده باشند و یا باعث بوجود آمدن مشکلی شوند که روی پروژه تاثیر گذاشته باشد.
4- قدرت مهارت Expert Power))
موضوع قدرت مهارت به خودی خود، بسیار مورد توجه می باشد. اعضای تیم به مهارتهای فنی مدیر پروژه احترام گذاشته و به عنوان یک قدرت مثبت به آن می نگرند و آنها به مدیر پروژه اطمینان حاصل نموده و می دانند که او می تواند به خوبی همه مسائل را بررسی کند. اگر مدیر پروژه دارای مهارت نباشد به سختی می تواند جایگاه مورد قبولی در تیم پیدا نماید.
5- قدرت ارجاع دادن (Referent Power)
اگر مدیرپروژه با یک شخص قابل نفوذ در سازمان ارتباط نزدیک داشته باشد از قدرت ارجاعی استفاده می کند. تا زمانیکه او با شخص قابل نفوذ در سازمان در ارتباط است اعضای تیم نیز با مدیر پروژه در رابطه خواهند بود.این قدرت به مدیرپروژه زمانی کمک می کند که او در ابتدای شروع پروژه و در گام نخست بوده و قدرت دیگری جز قدرت رسمی یا قانونی نداشته باشد. اگرچه مدیر پروژه ممکن است هم راستا و نزدیک به مدیر ارشد دیده شود.