روش های انتخاب پروژه (Project Selection Methods)

خیلی وقتها شما قصد دارید که از بین چند گزینه، بهترین را انتخاب کنید.برای مثال شما برای آخر هفته 2 گزینه پیش رو دارید، می توانید آخر هفته را برید سینما و یا برید پیکنیک .در زندگی شخصی شما می تواند بر اساس تجربه و یا پیشنهاد دوستان و یا اعضای خانواده، بصورت تصادفی تصمیم بگیرید و یکی از آنها را انتخاب نمایید. اما در زندگی حرفه ای وقتی شما چند گزینه پیش رو بابت تصمیم گیری دارید، شما از برخی از قوانین استفاده می کنید چراکه ریسک عدم تصمیم مناسب بالا است و می بایست هزینه بسیاری پرداخت نماییم.

 

فرض کنید که سازمان شما پروژه های زیادی را برای گرفتن و انجام دادن دارد،اما منابع شما محدود است و سازمان شما نمی تواند همگی را انجام دهد و تنها می بایست یک پروژه را انجام دهد.بنابراین سازمان شما می بایست تصمیم بگیرد که کدام پروژه را انتخاب و انجام دهد که ریسک کمتر و سود بیشتری داشته باشد.برای این کار، روشهای مختلفی به شما کمک می کند که می توان آنها را به 2 گروه تقسیم کرد :

 

1- روش های اندازه گیری مزایا (Benefit Measurement Methods)

2- روش بهینه سازی محدودیتها (Constrained Optimization Method)

 اگرچه تفاوتهای در متدولوژی های استفاده شده در هر تکنیک وجود دارد، اما هدف اصلی و نهایی همگی آنها یکی است و آن هم انتخاب بهترین با هدف کمترین ریسک و بالاترین سود.معمولا، این فرآیند توسط مدیریت ارشد صورت می گیرد. مانند کمیته راهبردی (Steering Committee)، دفتر مدیریت پروژه (Project Management Office (PMO) ، کمیته انتخاب پروژه (Project Selection Committee) و غیره.اصولا ارزیابی آنها می تواند شامل : 1- آیا ما قادر به انجام این کار هستید یا خیر ؟2-آیا ما منابع لازم برای انجام این کار را داریم ؟ 3- ایا انجام این پروژه می تواند به اهداف ما کمک کنید.

در ذیل بطور کامل به روش های انتخاب پروژه اشاره می گردد : 

 روش های اندازه گیری مزایا (Benefit Measurement Methods)

از این تکنیک بصورت گسترده ای برای انتخاب پروژه ها، استفاده می گردد.این تکنیک بر اساس ارزش فعلی (Present value) جریان های نقدی تخمین زده شده (estimated cash inflow ) می باشد.در اینجا شما مزایا و هزینه های پروژه ها را محاسبه می کندی و سپس آنها را برای تصمیم گیری با سایر پروژه ها مقایسه می کنید.قبل از شروع به تشریح روشهای اندازه گیری مزایا، می بایست یک موضوع مهم را متوجه شویم : جریان نقدی تنزیل شده (Discounted Cash Flows).

جریان نقدی تنزیل شده (Discounted Cash Flows)

 همه ما می دانیم که ارزش پولی که امروز دریافت می کنم بسیار بیشتر از ارزش پولی است که در آینده دریافت خواهیم کرد.برای مثال: ارزش 10.000 دلار بعد از 10 سال با ارزش امروز آن برابر نخواهد بود و به مراتب کمتر از ارزش فعلی 10.000 دلار خواهد بود.بنابراین وقتی هزینه سرمایه گذاری و بازگشت سرمایه را محاسبه می کنید، مجبور هستیم که مفهوم جریان نقدینگی تنزیل شده را لحاظ کنیم.در ذیل لیست تکنیکهای استفاده شده در روشهای اندازه گیری مزایا قابل رویت می باشد:

 

* نرخ فاییده / هزینه (Benefit/Cost Ratio)

* مدل اقتصادی (Economic Model )

* مدل امتیاز دهی (Scoring Model)

* دوره بازگشت سرمایه (Payback Period )

* ارزش خالص فعلی (Net Present Value)

* جریان نقدینگی تنزیل شده (Discounted Cash Flow)

* نرخ بازگشت داخلی (Internal Rate of Return)

* هزینه فرصت از دست رفته (Opportunity Cost)

 

 

 نرخ فاییده / هزینه (Benefit/Cost Ratio)

همانطور که از نام مشخص است، این نرخ بین ارزش فعلی پولی است که قصد سرمایه گذاری آن را داریم و ارزش پولی است که در آینده به دست ما بابت این سرمایه گذاری خواهد رسید.اگر بودجه محدودیت نباشد، پروژه با نرخ بالای فایده / هزینه، انتخاب خواهد شد.

 مدل اقتصادی (Economic Model )

ارزش افزوده اقتصادی (Economic Value Added)، یک معیار عملکردی است که محاسبه ایجاد ارزش برای سازمان را انجام میدهد و به عنوان بازگشت سرمایه تعریف می شود. این در واقع خالص دریافتی پس از کسر تمام هزینه ها و مالیتها (اگر شما چندین پروژه دارید) می باشد.

مدل امتیاز دهی (Scoring Model)

این مدل بیش از یک تکنیک است،کمیته انتخاب پروژه یک لیست از معیارها و وزنهای آنها را مطابق با اولویتها و اهمیت ارائه می دهد و سپس آنها امتیازها را به آیتمها اضافه می کنند.زمانی که امتیاز دهی تکمیل شد ، پروژه با امتیاز بالا انتخاب می شود.

دوره بازگشت سرمایه (Payback Period )

در واقع یک نرخ است که در آن مشخص می نمایید در چه بازه زمانی، پول سرمایه گذاری شده بر می گردد.در این روش، هر چقدر زمان برگشت سرمایه پروژه کوتاه تر باشه، آن پروژه مناسب برای انتخاب می باشد.

 ارزش خالص فعلی (Net Present Value)

در واقع ارزش خالص فعلی پولی است که پس از سرمایه گذاری در آینده به شما خواهند داد و هرچقدر این مبلغ بیشتر باشد، آن پروژه مناسب برای انتخاب می باشد. 

 

نرخ بازگشت داخلی (Internal Rate of Return) 

 

 

در واقع این نرخ سود و بهره است که ارزش خالص فعلی را تبدیل به صفر می کند.به عبارت دیگر شما می توانید بگویید که این نرخ شامل ارزش فعلی پول واردی می باشد که مساوی است با ارزش فعلی پول خارج شده می باشد.اگر شما چندین پروژه دارید، شما می توانید پروژه را انتخاب کنید که نرخ بازگشت داخلی بزرگتر دارد.

هزینه فرصت از دست رفته (Opportunity Cost)

در واقع هزینه ای است که با انتخاب یک پروژه و از رها کردن سایر پروژه ها، از دست می دهیم و برای می بایست پروژه ای را انتخاب کنیم که هزینه فرصت از دست رفته آن کمتر باشد.

 روش بهینه سازی محدودیتها (Constrained Optimization Method)

این مدل، به مدل ریاضی انتخاب پروژه مشهور است که برای پروژه بزرگ استفاده می شود و شامل محاسبات ریاضی پیچیده می باشد.لیست تکنیکهای ذیل که در مدل ریاضی برای انتخاب پروژه استفاده می شود به شرح ذیل می باشد:

* برنامه ریزی خطی (Linear Programming)

* برنامه ریزی غیر خطی (Non-linear Programming)

* برنامه ریزی عددی (Integer Programming)

* برنامه ریزی پویا (Dynamic Programming)