به مجموعه‌اي از پروژه‌ها كه به صورت هدفمند در راستاي مزايا و اهداف استراتژيك در یک دسته پروژه قرار گرفته‌اند، طرح گفته می‌شود. تعریف بهتر طرح تعریف انيستيتو مديريت پروژه (PMI) است که در آن طرح را مجموعه‌اي از پروژه هاي مرتبط به هم است که بدليل منفعتي که از مديريت هماهنگ آنها حاصل مي شود بصورت همراستا مديريت مي‌شوند و نه جداجدا. تعاریف مشابهی در منابع دیگر برای طرح ارایه شده است. به عنوان نمونه طرح کاری است که برای یکبار با مقاطع آغاز و پایان مشخص، اهداف، محدوده و معمولاً بودجه مشخص و روشن انجام می‌شود.

 

"دکتر جی. م. جوران می‌گوید:"طرح مسئله‌ای است که حل آن مستلزم زمانبندی است. " هدف طرح در قالب اهداف جزيي‌تر، اهداف پروژه‌هاي زيرمجموعه طرح را تشکيل مي‌دهد و باید از قبل تعیین شده باشند. همچنين هر طرح با هزينه معين اجرا مي‌گردد. هزينه اجراي طرح در مراحل اول سنجيده مي‌شود و كليه عوامل و مراحل عمليات و خدمات موضوع طرح را در بر مي‌گيرد. هزينه طرح معياري براي تشخيص اقتصادي بودن و مقايسه طرحهاي مختلف با يكديگر و عامل اصلي در ارزيابي طرح است.

 با مقایسه تعریف طرح در منابع مختلف، می‌توان گفت که طرح مجموعه‌اي از عمليات و خدمات است که در قالب چندين پروژه مرتبط به هم طی دروه زمانی مشخص و با هزینه معین تعریف و به اجرا در می‌آید. نتیجه دیگری که از تعریف طرح می‌توان گرفت این است که طرح کليه عناصر تشکيل دهنده يک پروژه را شامل مي‌شود. به عبارتی يک طرح مجموعه‌ای از فعاليتهاست که در يك دوره زماني معين اجرا شده و زمان اجراي طرح بسته به كوچكي، بزرگي، ‌پيچيدگي يا سهولت عمليات، محل اجرا و عوامل ديگر پروژه‌هاي تشکيل دهنده آن داردکه به منظور نيل به هدف يا هدفهاي معين اجرا مي‌گردد. 

مدیریت طرح
مديريت طرح را می‌توان عاملي كه امكان به كارگيري و استفاده از دانش، مهارت‌ها، ابزارها و تكنيكهاي مديريت پروژه در مدیریت هماهنگ مجموعه‌ای از پروژه‌ها در سازمان در جهت دستيابي به دستاوردها و اهداف تعيين شده فراهم مي‌نمايد تعریف نمود. استاندارد PMI مدیریت طرح را شامل مدیریت متمرکز و هماهنگ طرح جهت دستیابی به منافع و اهداف استراتژیک آن معرفی می کند. همچنین در این زمینه استفاده از چند موضوع مدیریتی جهت اطمینان از موفقیت طرح مجاز شمرده شده است. این زمینه‌ها شامل: مدیریت سود، مدیریت ذینفعان و نظارت بر طرح می‌باشد. مدیریت چند پروژه بوسیله طرح این امکان را فراهم می‌آورد تا هزینه، زمانبندی و سایر تلاشها بهینه و یکپارچه شوند. پروژه‌ها ممکن است به دلیل ارائه محصول قابل تحویل مشترک و یا ویژگیهایی مشترکی مانند مشتری، فروشنده، تکنولوژی و منابع به یکدیگر وابسته باشند. طرح، پروژه‌ها را به روشهای گوناگونی که شامل موارد زیر می‌باشد، بهم مرتبط می‌سازد.
• وابستگی متقابل وظایف در میان پروژه‌ها مانند تأمین نیازهای منظم سازمان یا تحویل یک خدمت تواناسازی
• محدودیت منابع که ممکن است پروژه‌های شامل طرح را تحت تأثیر قرار دهد.
• فعالیتهای کاهش دهنده ریسک که مسیر یا زمان تحویل چندین پروژه را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
• تغییر مسیر سازمان که کار پروژه ها و روابط متقابل آنها را با سایر پروژه‌ها را تحت تاثیر قرار می دهد.
• کاهش قیمتها در مورد موضوعاتی که شامل تغییرات محدوده کاری،کیفیت، مدیریت ارتباطات، ریسکها و یا وابستگیها/وجوه مشترک طرح می‌باشد.
مدیریت طرح بر وابستگی میان پروژه‌ها تمرکز کرده و سرعت پیشرفت بهینه شده‌ای را برای طرح تعیین می‌نماید. این امر باعث برنامه‌ریزی، اجرا، نظارت و کنترل مناسب پروژه‌ها در طرح می شود. ماهیتاً عواملی مانند منافع استراتژیک، برنامه‌ریزی هماهنگ، منابع به اشتراک گذاشته شده، وابستگی‌ها و سرعت پیشرفت بهینه شده در تعیین اینکه آیا چند پروژه باید به عنوان یک طرح مدیریت شوند کمک خواهد کرد.