2200 روز درس آموخته های یک مدرس مدیریت پروژه

2200 روز درس آموخته های یک مدرس مدیریت پروژه. با سلام به همه دوستان و عزیزانی که این مقاله را مطالعه می کنند. من علی فروزش هستم و بصورت حرفه ای مدت 6 سال است که در حوزه آموزش، مشاوره و پیاده سازی مباحث مدیریت پروژه فعالیت دارم.در طی این مدت، بیش از 100 دوره آموزشی درحوزه مدیریت پروژه سازمانی اعم مدیریت پروژه بر اساس استاندارد PMBOK، دوره آمادگی آزمون PMP، مدیریت طرح، آمادگی آزمون PgMP، مدیریت پروتفلیو و مدیریت پروژه چابک برگزار کردم که شما عزیزان می توانید.

طی این سال ها،  همیشه به این موضوع فکر می کردم که چگونه می شود دوره های مدیریت پروژه سازمانی را که تقریبا بیش از 48 ساعت (5 الی 6 روز ) با مباحث بسیار بسیار خشک و بی روح می باشند را به دوره های اثربخش،پرنشاط و کارا تبدیل کرد.همیشه این سوال را از خودم می پرسم که چطور می شود این دوره ها را با دانشجویانی بیش از 15 نفر برگزار کرد(با توجه به آنکه سطح دانش و یاد گیری شرکت کنندگان متفاوت می باشد)!!! و چگونه می توان متوجه شد که دانشجویان مطالب را فراگرفته اند یا خیر ؟ از دوران ابتدایی تا دانشگاه و سایر دوره ها، همیشه کلاس های ما بصورت سنتی برگزار می شد و البته می شود، خیل عظیمی از دانش آموزان، دانشجویان و شرکت کنندگان (بین 25 الی 40 نفر ) پشت نیمکت ها می نشستند و معلم،مدرس و استاد تنها متکلم الوحده بود!!!! توجه مدرسین تنها به آنهایی بود که در ردیف جلو بودند و به سوالات گاه و بی گاه آنها پاسخ می دانند و برایشان مهم نبود که آیا سایرین نیز مطالب را فرا گرفته اند و یا نه!!!  و رفتارهای آنها نشان دهنده این بود که مخاطب آنها تنها 5 الی 10 درصد شرکت کنندگان هستند.همیشه به عنوان مخاطب احساس می کردم فهمیدن و یا عدم فهمیدم مطالب توسط من، اصلا اهمیتی برای مدرس ندارد و او تنها وظیفه خود را بیان مطالب می داند،حال آنکه شاید بتوان بجای او از نوار،روبات و وسایل دیگر استفاده کرد.

در کل، مجموعه سوالات بالا و بسیاری دیگر از بازخوردها،به من کمک کرد که سعی نمایم تا روش جدیدی را برای آموزش پیدا نمایم.بر اساس آماری که در دانشگاه هاروارد در سال 2011 بدست آماده است، در روشهای سنتی آموزش (یک نفر صحبت می کند و مابقی به او گوش می دهند) تنها 10 الی 25 درصد اثر بخشی وجو د دارد و به عبارت دیگر ، شنیدن 10 درصد و دیدن 25 درصد کمک به یاد گیری می کند اما اگر در کنار آن تمرین و مثال های کاربردی و همچنین مشارکت شرکت کنندگان وجود داشته باشد، اثر بخشی و یادگیری بیش از 75 درصد خواهد شد. لذا تصمیم گرفتم که در طول دوره ها از این روش استفاده کنم .در ابتدا ساختار نشتن شرکت کنندگان را از حالت اتوبوسی و یا پشت سر هم بصورت نیم دایره یا U شکل تبدیل کردم ( مانند شکل پایین).این ساختار به من کمک می کند دید کامل و کافی به همه شرکت کنندگان داشته باشم و همچین باعث می شود کسی خود را پشت دیگری نگه ندارد و همواره آماده آن باشد که قرار است از او سوالی شود پس دیگر کسی خمیازه نمی کشد و تمام تمرکزش به کلاس خواهد بود.

 طی این مدت یاد گرفتم که  یکی از بهترین روشها جهت کمک به یادگیری شرکت کنندگان، ارتباط نزدیک با آنها و فهمیدن نیازهای و اهداف اصلی آنها از شرکت در کلاس می باشد.لذا در ابتدای دوره از آنها می خواهم که حداکثر 3 چالش در حوزه مدیریت پروژه که در حال حاضر با آن مواجه هستند را در جمع بیان نمایند و همچنین 3 هدف اصلی آنها برای شرکت در کلاس را نیز اعلام کنند.در طول دوره سعی می کنم موضوعات بیان شده را با چاشها واقعی آنها درآمیزم و در پایان یاد گرفته ام که یکی دیگر از راههای بالابردن اثربخشی آموزشی، پیگیری استفاده از مطالب پس از پایان دوره می باشد می باشد. بدین صورت که با استفاده از تکنولوژی های موجود در دنیای فعلی ما، از حال شرکت کننده و موفقیت ها  و شکست های آنها در پیاده سازی مطالب فراگرفته با خبر می شوم و سعی بر آن می نمایم تا او را کمک و یاری نمایم.امیدوارم این مطالب برای تمام دوستانی که مانند من مشغول به تدریس دوره های حرفه ای هستند، مفید بوده باشد و آنها نیز با به اشتراک گذاری تجربه های ارزنده خود؛ کمک به بالا بردن سطح آموزشی دوره های حرفه ای در کشور عزیزمان نمایند.